کلی گویی، آفت نقد است ، نبود نقد، دلیل رشد آثار ترجمه ای است

به گزارش وبلاگ عینک سفارشی، منتقد ادبی با اشاره به برخورد منفی نویسندگان با جریان نقد گفت: خود نویسندگان اقبالی به نقد شدن ندارند زیرا همیشه در هراسند که تبلیغات منفی علیه اثرشان شکل گیرد. بدین ترتیب جلسات نقد خواستار ندارد.

کلی گویی، آفت نقد است ، نبود نقد، دلیل رشد آثار ترجمه ای است

گروه فرهنگ و هنر وبلاگ عینک سفارشی؛ محمدرضا ناماعیلی؛ 49 اثر نقد در برابر 1530 اثر رسیده به دبیرخانه جایزه ادبی جلال در بخش های رمان، داستان کوتاه و مستندنگاری نشان دهنده شرایط جریان نقد است. موضوعی که نشان می دهد جریان نقد ادبی جانی برایش نمانده و تا زمانی که متولیان حوزه کتاب و ادبیات به آن توجهی ننمایند، در سطح کیفی ادبیات پیشرفتی حاصل نخواهد شد. به همین دلیل با احسان عباسلو منتقد ادبی به تبادل نظر نشستیم.

وبلاگ عینک سفارشی: به نظر شما چرا جریان نقد ادبی دچار سکون و بی تحرکی شده است؟

عباسلو: معمولا جریان نقد به چند علت به سکون می رسد. اول، نداشتن اعتقاد به خود نقد. متاسفانه جدی نگرفتن نقد باعث سردی جریان نقد می گردد چرا که منتقد انگیزه ای برای نقد نمی بیند. این مساله با مواضع متقابلی که ضد منتقد اعمال می شوند تشدید نیز می گردد. منتقد اگر نکات منفی اثر را بگوید موجب دشمنی صاحب اثر می گردد و همین باعث می گردد کسی تمایلی به نقد نشان ندهد چرا که بیشتر به دشمنی می انجامد تا به دوستی.

حلقه های خصوصی نیز باعث می شوند نظرات کارشناسی دیده نگردد. معمولا بعضی نویسنده ها حلقه های خصوصی دارند و با تعاریف کاذب و دروغینی که افراد حاضر در این حلقه ها نسبت به اثر ابراز می نمایند، باعث می شوند نظرات کارشناسی کم رنگ گردد.

اعتبار منتقد بعلاوه بسیار مهم است. جراید و رسانه ها کمتر وارد حوزه نقد جدی می شوند و آنچه معمولا می نویسند خیلی کلی است. به همین دلیل افراد به صورت منفرد باید وارد نقد شوند و افراد هم یا جایگاه ندارند و یا تریبونی برایشان موجو نیست. اگر از صفحات شخصی هم ابراز نظر نمایند کمتر مخاطب دارند. این در حالی است که خبرگزاری ها و رسانه ها می توانند به منتقد اعتبار و وثوق ببخشند. کارکرد خبرگزاری ها و رسانه ها گاه معکوس هم است. بدین معنا که معمولا به واسطه روابط دوستی که با نویسنده دارند به تعاریف کاذب روی آورده و باعث می شوند نقدهای جدی دیده نگردد.

از سویی، منتقد بودن مانند نویسنده بودن شغل نیست و لذا ما مننتقد نداریم که کارش نقد آثار باشد. کسی هم که بابت نقد، وجهی دریافت نکند، بیکار نیست تا برای خودش دشمن بتراشد پس ورود نمی نماید. ترجیح می دهد یک کار تحقیقی یا تالیفی به جای آن انجام دهد.

عموم نقدها فقط در جریان برگزاری جلسات ادبی ارائه می شوند، زمانی که یک حامی اقتصادی وجود دارد و بابت نقد و جلسه برگزار شده، حق الزحمه ای پرداخت می گردد.

از طرفی مهم تر از همه این ها، نبود منتقد عالم و مطلع است. یک اشتباه مرسوم و معمول در کشور ما این است که در جلسات نقد از یک نویسنده دیگر دعوت می گردد تا در خصوص اثر صحبت کند و نه از یک منتقد. نویسنده نیز ضرورتاً منتقد نیست و از زاویه تجربه شخصی خودش به کتاب نگاه می نماید. لذا تجربه او نمی تواند برای اثری که با ایده های وی فاصله زیادی دارد مناسب و جوابگو باشد. پس نقد او معمولا کیفی نیست و همین باعث بی اعتمادی مخاطب می گردد. بعضی افراد هم که به عنوان منتقد دعوت می شوند فقط یک سری کلی گویی انجام می دهند و نمی توان آن را نقد نامید.

نبود نظریه و آشنا نبودن منتقدین با نظریه های تخصصی برای معین موضع انتقادی هم باعث کم مایگی جریانات نقد می گردد و باز هم تاثیرات منفی در مخاطب گذاشته و بدین ترتیب بازخورد جریانات نقد کمرنگ می گردد.

خود نویسندگان نیز از سویی اقبالی به نقد شدن ندارند زیرا همیشه در هراسند که تبلیغات منفی بر اثرشان شکل گیرد. بدین ترتیب جلسات نقد خواهانی ندارد. اشتیاقی از سوی نویسنده در برگزاری یک جلسه نقد دیده نمی گردد در حالی که حتی سفارش شده پیش از چاپ اثر هم اگر شد جلسات نقد برگزار گردد و به طریقی داستان خوانده شده و از سوی صاحبنظران نقد گردد تا اشکالات آن قبل از چاپ شدن برطرف و رجوع گردد.

تمام این موارد که گفتیم به نوعی بر جریان نقد تاثیرگذار هستند و باعث می شوند نقد به جایگاه شایسته و درست خود نرسد.

وبلاگ عینک سفارشی: شما به عنوان یک منقد ادبی ، نبود نقد ادبی را علت کدام ضعف ها در آثار می دانید؟

عباسلو: من همه این ها را در شرایط فعلی تاثیرگذار می دانم اما از همه مهم تر شاید نبود مرجعی برای پررنگ کردن جریان نقد است. یک تشکلی باید به طور اختصاصی برای جریان نقد راه اندازی گردد. البته ما نام انجمنی را شنیده ایم که نام انجمن نقد ادبی را یدک می کشد اما به نظر می رسد، آن دوستان بیشتر در پی تامین اهداف دانشگاهی خود هستند تا تاثیرگذاری در جامعه ادبی. نهادهایی مانند خانه کتاب و حوزه هنری باید وارد عمل شوند و به این امر یاری نمایند. خانه کتاب به ویژه می تواند متولی اصلی جریان نقد ادبی در کشور باشد. چرا که حتی جایزه نقد را هم این خانه برگزار می نماید. ورود رسانه ها نیز تاثیرگذار است اگر بخش و ستون تعیین و دائمی برای این کار داشته باشند و البته اگر این کار را هم بسیار تخصصی و پررنگ و برجسته انجام دهند.

وبلاگ عینک سفارشی: اگر این شرایط به همین شکل ادامه پیدا کند، آینده جریان نقد ادبی را چگونه پیش بینی می کنید؟

عباسلو: رشد ادبیات بستگی به جریان نقد آن دارد. نقد به نوعی بستر رشد و نمو شجره ادبیات کشور است. اگر نقد ضعیف باشد، آنچه از دل این بستر بیرون بیاید شنماینده خواهد بود و ضعیف، و یا در ادامه راه دچار افت خواهد شد. توجه داشته باشیم که یک علت عمده برای رشد بخش ترجمه، نبود نقد آثار داخلی است. کسی متاسفانه به این مهم توجه ندارد. مادامی که نقد مناسب و جدی نداشته باشیم تالیف به رشد نخواهد رسید. شاید جسته گریخته کارهایی خوب انجام گردد اما اول این که همان کارها زیر تیغ نقد جدی نرفته اند تا ببینیم چقدر خوب هستند، و دوم این که اگر هم خوب هستند به تناسب اندک بوده و از لحاظ کمّی رضایت بخش نیستند.

وبلاگ عینک سفارشی: اگر بخواهیم حوزه نقدادبی چون نقد سینما جایگاهی در میان مردم پیدا کند و موثر در رشد کیفی آثار باشد باید از کدام راستا آغاز به حرکت کنیم؟

عباسلو: اولین راستا رشد نقد ادبی اهتمام و جدیت متولیان امر در برگزاری جلسات نقد است و کانالی که از آن طریق ماحصل و نتایج نقد و نظرات به سمع و نظر مردم برسد. باید جلسات نقد با اقبال رسانه ای و پوشش خبری و کانال های اجتماعی به مردم اطلاع رسانی شوند. باید منتقدین خوب و کیفی در طول زمان شناسایی شده و از آنان برای نقد آثار استفاده کرد.

مزیت نقد این است که دانش و مطلعی مخاطب هم افزایش یافته و بدین ترتیب بازار کتاب های کیفی هم رشد خوبی خواهد داشت و در نهایت فرایند کتابخوانی هم می تواند رشد کند. جریان نقد بسیار می تواند به حوزه تالیف یاری رسان باشد.

وبلاگ عینک سفارشی: علت اینکه افراد صاحب نظر در حوزه کتاب در مسئله نقد ورود فعال و پررنگی چون حوزه سینما ندارند چیست؟

عباسلو: پرداخت های رسانه ای و به خصوص صدا و سیما سبب شده اند تا منتقدین سینمایی بیشتر از منتقدین ادبی به چشم بیایند. گویا اقبال سینما و دیده شدن تنها شامل حال بازیگران نیست. هر ساله به بهانه جشنواره فجر یا حتی به بهانه پخش فیلم های سینمایی در ایام مختلف سال و غیره، شاهد حضور منتقدین سینمایی در صداوسیما هستیم. همین امر اقبال منتقدین سینمایی را در دیده شدن بیشتر می نماید. اما برای کتاب چنین اقبالی وجود ندارد. هیچ برنامه جدی و مستمری برای نقد کتاب وجود ندارد. در تلویزیون، برنامه ها بیشتر معرفی هستند و حتی با حضور نویسنده اجرا می شوند تا با حضور یک منتقد. از همین روست که منتقد ادبی دیده نمی گردد و به هویت نمی رسد.

وبلاگ عینک سفارشی: نقد ادبی باید دارای چه مولفه هایی باشد؟

عباسلو: نقد ادبی باید دارای موضع تعیین بوده و از ادله کافی نیز برای دفاع از این موضع بهره مند باشد. نقد نباید به سمت سلیقه شخصی برود. مبنای تصمیم گیری و داوری نباید خوشامد یا بدآمد منتقد باشد. با اشاره و ارجاع به اثر باید به نقد آن پرداخت. البته اگر از آرا و منابع بیرون یاری می گیریم باید تعیین باشد این آرا چه چیزی در اثر را مورد هدف قرار داده اند.

کلی گویی آفت نقد است و اعتبار نقد و منتقد را از بین می برد. نقد باید به مخاطب یاری کند تا نقاط ضعف و قوت کار را بشناسد آن هم با علت و منطق. نمی گردد به خواننده گفت چون به نظر من اثر ضعیف است پس شما نباید از آن استقبال کنی. مخاطب انسانی است که برای حرف منتقد علت متقن می خواهد، علت فنی. لذا بالا بودن اندازه دانش و مطلعی منتقد برای ارائه ادله ای که فهم و شعور مخاطب خود را زیر سئوال نبرد لازم و لازم است.

منبع: خبرگزاری دانشجو

به "کلی گویی، آفت نقد است ، نبود نقد، دلیل رشد آثار ترجمه ای است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "کلی گویی، آفت نقد است ، نبود نقد، دلیل رشد آثار ترجمه ای است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید