درآمیختن روانشناسی و فانتزی در آثار ادگار آلن پو

به گزارش وبلاگ عینک سفارشی، نگاهی به آثار و زندگی ادگار آلن پو ؛ نویسنده ای که بعضی به نبوغ و بعضی به جنون وی اعتقاد دارند

درآمیختن روانشناسی و فانتزی در آثار ادگار آلن پو

به گزارش وبلاگ عینک سفارشی به نقل ایران کتاب ، ادگار آلن پو یکی از پیشگامان جنبش رمانتیک در آمریکا بود. گرایش های گوتیک پو احتمالا از زمانی ریشه می گیرد که او در دوران کودکی خود در انگلیس، به مطالعه ادبیات اروپا می پرداخت، و در آثار این شاعر و نویسنده عظیم می توان استفاده از موضوعات ماورالطبیعی را به روشی منحصر به فرد در قیاس با هم عصرانش مشاهده کرد.

همانطور که پو در یکی از اشعارش بیان می نماید:

از دوران کودکی،

همچو دیگران نبوده ام

آنطور که دیگران دیدند،

من ندیده ام

دلبستگی هایم،

از بستری مشترک نروییده اند...

این شعر می تواند بیانگر اقرار ادگار آلن پو به سختی ها و انزوایی باشد که مجبور به تحملش بود، اما به همان میزان، تفاوت او با سایر نویسندگان قرن نوزدهمی را نیز نشان می دهد. در حقیقت می توان گفت در حالی که نویسندگانی چون رالف والدو امرسون، هنری دیوید ثورو و والت ویتمن به این موضوع می پرداختند که آمریکا باید چگونه باشد، ادگار آلن پو در آثارش، آمریکایی را که در واقع وجود داشت، به تصویر می کشید.

پو کوشش کرد که ادبیات گوتیک را آمریکایی کند؛ صومعه ها و قلعه های ویران اروپایی برای مخاطبینی که در جهان نوین آمریکای شمالی زندگی می کردند، مناسب نبود، به همین خاطر پو داستان هایش را در دالان ها و خرابه های ذهن شخصیت های اصلی خود روایت می کرد. به عنوان نمونه، مخاطبین در داستان قلب رازگو متوجه می شوند که عناصر فراطبیعی در واقع در تخیل راوی به وجود آمده اند. پو به وسیله تأکید بر توهمات راوی درباره چشم پیرمرد و انکارهای غیرمنطقی اش، یک راوی غیر قابل اعتماد را خلق می نماید. شیوه درک او از ترس پیرمرد به ما نشان می دهد که انگار این شخصیت از بی رحمی و سنگدلی لذت می برد و توجه وسواس گونه اش به صدای تیک تیک ساعت و ضربان قلب، نشانگر نوعی از اختلال روانی است.

پو در داستان هایی همچون برنیس و نقاب مرگ سرخ، مرز میان موضوعات فراطبیعی و روانشناختی را از بین می برد. شخصیت های این داستان ها در مواقعی نمی توانند میان حواس حقیقی خود و توهماتشان تمایز قائل شوند. در داستان برنیس، راوی هیچ درک مشخصی از صدمه زدن به شخصیت دیگر ندارد. این موضوع می تواند به مفهوم فرویدیِ سرکوب خاطرات تروماتیک اشاره داشته باشد، اما دندان های از جا درآمده ممکن است سمبلی برای اشاره به خون آشامان در نظر گرفته گردد که در نهایت، علتی فراطبیعی را برای فراموشی راوی پیشنهاد می نماید.

ادگار آلن پو در داستان سقوط خانه آشر، روانشناسی و موضوعات فراطبیعی را به تأثیرگذارترین شکل در هم می آمیزد. در این داستان، عناصر فراطبیعی از قبیل جا به جایی های لحظه ایِ شخصیت مادلین، کاملا واقعی به نظر می رسند چون روای اول شخص و قابل اعتماد داستان، آن را تأیید می نماید. پو در این اثر به شکلی پیروزیت آمیز از موضوعات فراطبیعی استفاده می نماید تا موضوعات روانشناختی را به تصویر بکشد. در ادامه داستان، راوی شرح می دهد که خود خانه، با خانواده ای که در آن زندگی می نمایند، یکی است و به همین خاطر، زوال و انحطاط آن در واقع نمادی برای سقوط و نابودی شخصیت های ساکن در آن است. این نمادگرایی، بیش از آن که یک تکنیک ادبی با اجرایی خوب باشد، ابزاری است برای نزدیک تر و آشناتر ساختن جهانی داستان به مخاطبین آمریکایی؛ مخاطبینی که شاید بدون این نمادگرایی، ترس کمین نموده در یک خانه گوتیک را به دلیل دور بودن از تجارب فرهنگی خودشان، درک نمی کردند.

روش دیگری که پو به وسیله آن از مسائل فراطبیعی برای جذب مخاطبین آمریکایی استفاده می کرد، اشاره به اختلالات روانی متداول در زمانه خود بود. دانشمندان عصر ویکتوریا به تدریج آغاز به مخالفت با کتاب مقدس و شرحات اطمینان بخش آن درباره زندگی پس از مرگ نموده بودند؛ و مرگ نیز به خاطر شیوع بیماری های کشنده، از هر زمانی نزدیک تر و هراس انگیزتر به نظر می رسید. دانش پزشکی آنقدر پیشرفته نبود که بتواند دلایل این بیماری های مزمن را شرح دهد؛ بیماری هایی که گاهی اوقات با مرگ اشتباه گرفته می شدند مانند کاهش سطح تنفس در بیماری سل. از همین رو، ترس از زنده به گور شدن در میان بسیاری از افراد جامعه به چشم می خورد. پو بارها از این هراس در داستان های خود استفاده می نماید و در داستان هایی همچون نقاب مرگ سرخ، با اشاره به بیهودگی کوشش برای اجتناب از این ترس، آن را برای مخاطبین به اوج می رساند:

شاهزاده پروسپرو و هزار نجیب زاده دیگر، علیرغم پنهان شدن در بخشی از کاخ پادشاهی، قربانی طاعون کشنده داستان می شوند. شاهزاده در واقع به خاطر این که از بیماری و مرگ اجتناب کند، خودش و اطرافیانش را در پستوهای کاخ پنهان می نماید اما نتیجه ای کاملا معکوس رقم می خورد چرا که بیماری در یک محیط کوچک، به مراتب آسان تر بین همه پخش می گردد. مرگ سرخ یک بیماری خیالی است اما به شکل عجیبی برای مخاطبین آشنا جلوه می نماید و همین موضوع، ترس را در آن ها برمی انگیزد.

جنون، یکی دیگر از دغدغه های عصر ادگار آلن پو و یکی از موضوعات تکرارشونده در آثار اوست. راوی غیر قابل اعتماد داستان قلب رازگو که در خصوصش صحبت کردیم، به شکلی مشابه در داستان گربه سیاه نیز مورد استفاده قرار می گیرد و این احساس را در مخاطبین به وجود می آورد که انگار آن ها در حال صحبت با شخصی دیوانه هستند. تصور بسیاری از منتقدین هم عصر پو این بود که بسیاری از ویژگی های شخصیت های خلق شده توسط او، در خودش نیز وجود داشتند و به همین خاطر، پو نیز باید دیوانه در نظر گرفته می شد. اما این استدلال که داستان های پو کاملا خودزندگی نامه ای هستند، منطقی نادرست است.

اگر پو به اندازه بعضی از شخصیت هایش دیوانه بود، نمی توانست توانایی ذهنی و ادبی لازم برای شناخت آن ها را داشته باشد و قادر باشد اینگونه تأثیرگذار از آن ها سخن بگوید. فیلمنامه نویس آمریکایی پراسپر بورانلی در خصوص پو بیان می نماید: او مجبور بود هر از چند گاهی از زندگی عادی فاصله بگیرد وگرنه دیوانه می شد. پو بدون تردید از بعضی از هراس های حاکم بر جامعه تأثیر می پذیرفت و شاید بتوان گفت بخش هایی از خودش را در آثارش به کار می گرفت تا به نوعی، اختلال روانی خود را تسکین دهد.

یکی از عظیم ترین ترس های ادگار آلن پو، طرد شدن توسط زنان بود. چه به وسیله مرگ و چه به هم خوردن رابطه، او تقریبا تمام زنان زندگی اش را از دست داد. خلق بعضی از متمایزترین شخصیت های زن توسط پو را می توان کوششی برای بخشیدن یک زندگی دوباره به آن زنان از دست رفته در نظر گرفت. اولین زنی که پو از دست داد، مادرش الیزابت بود؛ زنی بازیگر که در دو سالگی ادگار از جهان رفت. پو در نوزادی بارها مرگ مادرش را بر روی صحنه نمایش مشاهده نموده بود و شاید به همین خاطر، نمی توانست به پذیرش یا درکی کامل از مرگ مادرش برسد و به شکلی ناخودآگاه، انتظار برگشت او را می کشید. این چالش درونی، و از دست دادن سایر زنان در طول زندگی اش، احتمالا دلیل اصلی پو برای گفتن این جمله بوده است: مرگ یک زن زیبا، شاعرانه ترین موضوع ممکن است. البته که طرز تفکرِ زیبایی شناسانه پو در این جمله نقص هایی دارد؛ زیبایی، مفهومی نسبی است و علاوه بر آن، مرگ زنی نه چندان زیبا، یا یک بچه یا یک مرد نیز می تواند به همان اندازه تراژیک و غم انگیز باشد. با این وجود، مرگ و بازگشت دوباره زنانِ پاک و پلید (با چهره ای زیبا)، بن مایه ای تکرارشونده در تمامی آثار پو به حساب می آید.

پو به احتمال زیاد خودش را مسئول از دست دادن بعضی از زنان زندگی اش می دانسته است، چرا که به نظر می رسد آن هایی را که به خاطر مرگ از دست نداد، با کارهایش از خود دور کرد. او یکی از دوستانش به نام فرانسس آزگود (شاعر آمریکایی) را به خاطر به زبان آوردن حرف هایی بیش از حد محبت آمیز (!) در حضور سایرین از دست داد؛ ماجرایی که به شایعاتی درباره خیانت و بی وفایی پو دامن زد و همسر پو، ویرجینیا، نیز این رسوایی را عامل اصلی در وخامت بیماری کشنده خود خواند. شاعری دیگر به نام سارا ویتمن به این دلیل نامزدی خود را با پو به هم زد چون او نمی توانست از نوشیدن الکل دست بکشد.

ادگار آلن پو از داستان های فراطبیعی استفاده می کرد تا به واسطه تفسیری روانشناختی و نوین از ادبیات گوتیک، به کاوش در اضطراب های اجتماعی مربوط به جنون، بیماری و مرگ بپردازد و علاوه بر آن، اختلالات عصبی خود در رابطه با ترک شدن توسط زنان و احساس عذاب وجدان را تسکین دهد. پو البته در انجام این کار بسیار پیروز بود و داستان های کوتاه و اشعارش، به شناخته شدن رمانتیسیسم آمریکایی یاری های زیادی کرد؛ جنبشی ادبی که برای مخاطبین امروزی نیز همچنان آشناست.

بخشی از آثار آلن پو

در یک روز دلگیر و ساکت و تاریک ایام پاییز، من به تنهایی با مرکب خود به سوی خانه آشر حرکت کردم. پس از طی مسافتی طولانی، نزدیک خانه رسیدم اما با منظره عجیبی رو به رو شدم و قلبم فرو ریخت. ساختمان و بنای خانه، مانند شب تار به تاریکی گراییده و بی روح بود؛ غم انگیز و سرد، مانند شب های سرد زمستان. دیوارهای خاکستری ساختمان، دل انسان را می آزرد. از زمین های خشک و سوخته ای که اطراف خانه را احاطه نموده بود و اوضاع آشفته آنجا به وحشت افتادم. پنجره عظیم و تاریک این خانه، چون چشمانی سیاه در یک چهره، بی معنی می نمود. تنه های سفید و بی روح درختان، انعکاسی بس غم انگیز در منظره دریاچه ای آرام داشت. از داستان سقوط خانه آشر

منبع: جام جم آنلاین

به "درآمیختن روانشناسی و فانتزی در آثار ادگار آلن پو" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "درآمیختن روانشناسی و فانتزی در آثار ادگار آلن پو"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید